بنده خدا و چاکر شاه

ساخت وبلاگ

ابومنصور سامانی وزیر سلطان طغرل بود.

عادت داشت پس از نماز صبح بر سر سجاده نشیند و دعا کند تا آفتاب طلوع کند.

آنگاه به خدمت سلطان می رفت.

 صبحگاهی از طلوع آفتاب برای امر مهمی سلطان کسانی را به طلب وزیر فرستاد،

آنان آمدند و او را به حضور خواندند

وزیر چون ادعیه و ذکرهایش تمام نشده بود به فرمان شاه التفات نکرد و به دعا و مناجات ادامه داد.

آنان نزد سلطان آمده وی را از عدم توجه وزیر آگاه کردند.

وزیر چون دعایش تمام شد به خدمت سلطان آمد.

سلطان با نهایت خشم و غضب گفت:

تو را چه شده که به گفته ما اعتناء نمی کنی و چون فرمان ما به تو رسد تاخیر می اندازی؟

وزیر گفت: شاها، من بنده خدایم و چاکر شما.

تا از بندگی خدا فارغ نشوم به چاکری نتوانم پرداخت.

این کلمه در سلطان چنان اثر کرد که گریان شده و وزیر را تحسین نمود و گفت:

بندگی خدا را بر چاکری ما مقدم دار تا به برکات آن سلطنت ما پابرجا باشد.



معجزات علمی قرآن کریم 3...
ما را در سایت معجزات علمی قرآن کریم 3 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : edeniza بازدید : 143 تاريخ : شنبه 1 ارديبهشت 1397 ساعت: 18:42