ملڪا ذڪر تو گویم
ڪه تو پاڪی و خدایی
نروم جز به همان ره
ڪه توام راه نمایی
همه درگاه تو جویم
همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم
ڪه به توحید سزایی
تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری
احد بی زن و جفتی ملک کامروایی
نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت
تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی
بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی
بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی
بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی
بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
نبد این خلق و تو بودی نبود خلق و تو باشی
نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی
همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی
همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی
احد لیس کمثله صمد لیس له ضد
لمن الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی
لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
#داستانک_قابل_تامل
مقیم لندن بود،
تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد.
راننده بقیه پول را که برمی گرداند 20 سنت اضافه تر می دهد!
می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟
آخر سر بر خودم پیروز شدم و
بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی …
گذشت و به مقصد رسیدیم .
موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم .
پرسیدم بابت چی ؟
گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم
اما هنوز کمی مردد بودم.
وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم .
با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم .
فردا خدمت می رسیم!
تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد
حالی شبیه غش به من دست داد .
من مشغول خودم بودم
در حالی که داشتم تمام اسلام را
به بیست سنت می فروختم …
روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
شیطان را دید که خیلی ضعیف و لاغر شده است.
حضرت از او پرسید: چرا به این روز افتادی؟
شیطان گفت: ای رسول خدا!
از دست امت تو رنج می برم و در زحمت بسیار هستم.
✨پیامبر فرمود: مگر امت من با تو چه کرده اند!
شیطان گفت: ای رسول خدا!
امت شما شش خصلت دارند که من طاقت دیدن و تحمل این خصائص را ندارم.
اول: هر وقت به هم می رسند سلام می کنند.
دوم: با هم مصافحه می کنند.
سوم: هر کاری را که می خواهند انجام دهند، ان شاءالله می گویند.
چهارم: از گناه استغفار می کنند.
پنجم: تا نام شما را می شنوند صلوات می فرستند.
ششم: ابتدای هر کاری بسم الله الرحمن الرحیم گویند
زیباترینم خدا
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم
به گفت و گوی تو خیزم به جست و جوی تو باشم
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم
نظر به سوی تو دارم غلام روی تو باشم
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم
ز خواب عاقبت آگه به بوی موی تو باشم
حدیث روضه نگویم گل بهشت نبویم
جمال حور نجویم دوان به سوی تو باشم
می بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان
مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم
هزار بادیه سهلست با وجود تو رفتن
و گر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم
#مناجات_عاشقانه
الهی! دستم گیر که دستاویز ندارم و
عذرم بپذیر که پای گریز ندارم.
الهی! ابوجهل از کعبه می آید و ابراهیم از بتخانه،
کار به عنایت بود باقی بهانه.
الهی! دلی ده که در شکر تو جان بازیم و جانی ده
که کار آن جهان سازیم.
الهی! دانایی ده که از راه نیفتیم وبینایی ده که در
چاه نیفتیم.
الهی! نگاهدار تا پشیمان نشویم و به راه آور که
سرگردان نشویم.
الهی!تو بساز که دیگران ندانند و
تو نواز که دیگران نتوانند.
(فرازهایی از مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری)
برچسب : ملکا ذکر تو گویم,ملکا ذکر تو گویم سراج,ملکا ذکر تو گویم شجریان,ملکا ذکر تو گویم دانلود,ملکا ذکر تو گویم سراج دانلود,ملکا ذکر تو گویم حسام الدین سراج,ملکا ذکر تو گویم mp3,ملکا ذکر تو گویم با صدای سراج,ملکا ذکر تو گویم معنی,ملكا ذكر تو گویم, نویسنده : edeniza بازدید : 174